(بسم الله الرحمن الرحیم)
در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدويت و حکومت عدل جهاني امام عصر(عج) در ضمن آيه اظهار (هو الذي ارسل رسوله بالهدي...) بحث و بررسي شده و سپس حلقه اتصال (غدير) ميان بعثت و مهدويت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهاني امام مهدي در ضمن آيات شريفه وعد (وعد الله الذين آمنوا منکم...) و اکمال (اليوم اکملت لکم دينکم...) پژوهيده شده است. با روشن شدن زواياي مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقي بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهاني تبيين شده است.
مقدمه
به نظر ميرسد دين اسلام از ميان اديان ديگر داراي سه مرحله اساسي، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پيروزي است. اولين مرحله با «بعثت» پيامبر اعظم(ص) شروع شد و در حدود 23سال طول کشيد. مرحله دوم نيز با «ولايت» حضرت علي(ع) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه مييابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز ميشود و در دوران حکومت ايشان به پيروزي نهايي ميرسد. در قرآن آياتي وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد. ما در موضوع مقاله (بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهاني از ديدگاه اهلسنت) ميكوشيم آياتي را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، يعني آيه اظهار و آيه وعد و بالاخره آيه ولايت را در اين عرصه بررسي كنيم.
بعثت و مهدويت و ارتباط ميان آنها
آيه اظهار
هوالذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون؛[1]
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها چيره و غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
در آيه مذكور سه سؤال عمده است که بايد پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمير (هاء) در «ليظهره» به چه چيزي بر ميگردد؟ به پيامبر يا به دين حق؟[2] سؤال دوم: چيرگي به چه معناست؟ آيا به معناي تسلط يافتن به وسيله حجت و برهان است يا به وسيله غلبه و پيروزي؟[3] سؤال سوم: اين چيرگي به دست چه كسي و در چه زماني تحقق مييابد؟ آيا توسط حضرت عيسي(ع) در آخرالزمان يا به وسيله امام مهدي(ع) در آخرالزمان؟[4]
در پاسخ به سؤال نخست ميگوييم: احتمال دوم (برگشت ضمير به دين حق) به چندين وجه درست است.
وجه اول: ظهور و سياق آيه دلالت دارد كه ضمير (هاء) به «دين حق» باز ميگردد، زيرا در آيه قبل خداوند ميفرمايد: «مشركان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولي خداوند جز اين نميخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»[5] نوري كه كفار و مشركان ميخواهند آن را خاموش كنند، جز اسلام و دين حق چيزديگري نيست. مفسر بزرگ اهلسنت، محمدعلي الصابوري، نيز به اين نكته اشاره ميكند و ميگويد: «يطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[6] بنابراين، خداوند در آيه مورد بحث به آنها پاسخ ميدهد كه اسلام نه تنها از بين نميرود، بلكه بر همه اديان غالب ميآيد. خداوند به پيامبر و امت او مژده و بشارت ميدهد كه عاقبت، پيروزي و غلبه با آنهاست. پس به قرينه سياق، اتمام نور يعني چيرگي اسلام و همين غلبه و چيرگي باعث ميشود كه مشركان خشمگين باشند.
علاوه بر اين، در نزد خداوند دين اسلام مهم است كه پيامبر اكرم(ص) براي تبليغ و ترويج آن مبعوث به رسالت شدهاند. واقعيت اين است كه اسلام هدف پيامبراكرم(ص) است. لذا بايد در آيه مورد بحث چيرگي اسلام مطرح باشد.
وجه دوم: اكثر مفسران اهلسنت ضمير (هاء) را به دين حق و اسلام برگرداندهاند[7] و ما هم در صدد بيان نظر اكثر اهلسنت هستيم.
وجه سوم: وجود روايات و اقوال علماي اهلسنت[8] درباره آيه در حق حضرت مهدي(ع) است. در نتيجه بايد ضمير (هاء) را به دين حق برگردانيم، چرا كه توسط آن حضرت بر ساير اديان غلبه مييابد. بنابراين، اسلام است که بر ساير اديان مستولي ميشود.
درپاسخ به سؤال دوم ميگوييم: به نظر ميرسد اين چيرگي به وسيله غلبه و پيروزي باشد. فخر رازي اين مطلب را مطرح کرده و ميگويد:
بدان كه چيرگي بر ديگري، يا با حجت و برهان يا با فراواني و زيادي و يا با غلبه و پيروزي است، و چون بشارت الهي مربوط به آينده است نه حال، و از طرف ديگر، آشكار شدن اين دين با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراين بايد چيرگي به معناي برتري اسلام با غلبه باشد.[9]
البته غلبه جزئي و مقطعي اسلام بر ديگر اديان در زمان پيامبر اكرم(ص) محقق شده و بهترين دليل بر آن، پرداخت جزيه از طرف پيروان اديان ديگر به مسلمانان است. اين بيانگر قدرت و شوكت اسلام در آن دوران است، ولي متأسفانه آنان كه ديروز به مسلمانان جزيه ميپرداختند، امروز حتي به مقدسات ما دست تجاوز دراز كرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفتهاند. اين در حالي است كه تلاشها و برنامه هاي تبليغي ديگر اديان، بسيار گسترده و فراگيرشده است. اگر براين باوريم كه قرآن كريم شايسته امروز و فرداهاست، چگونه ميتوانيم پيروزي اسلام را بر ديگر اديان با اوضاع كنوني، تطبيق دهيم؟ در حالي كه مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سياستهاي گوناگون و فشارهاي فزاينده قرار گرفتهاند، منتظر تحقق آن بشارت الهي هستند تا شوكت و عظمت اسلام بر جهان مستولي گردد.
در تفسير ابنجزي چنين آمده است: «و چيرگي آن يعني آن را بالاترين و نيرومندترين دينها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگيرد.»[10] اين همان روايتي است كه گروهي از مفسران از ابوهريره نقل كردهاند[11] (و در نظر اهلسنت معتبر است). در كتاب درالمنثور چنين آمده است: سعيدبن منصور و ابنالمنذر و بيهقي در كتاب سنن خود از جابر، درباره «ليظهره علي الدين كله» روايت كردهاند كه گفت: اين واقع نخواهد شد مگر اينكه فقط اسلام پيرواني داشته باشد نه يهودي و نه مسيحي.[12]
قرطبي ميگويد: سدي نيز گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي(ع) است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[13] در همين زمينه، مقدادبن اسود ميگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود:
لايبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (عليهم) كلمة الاسلام، ]إمّا[ بعزٍّ عزيز و ]امّا [بذلّ ذليل، ]امّا [تعزّهم فيجعلهم من أهلها فيعزوا به، و اما يذلّهم فيدينون له؛[14]
در روي زمين هيچ خانه خشت و گلي و خيمه مويين نميماند مگر اينكه خداوند آيين اسلام را در آن خانه وارد ميكند يا با عزت و سربلندي يا با ذلت و خواري؛ يا اسلام را ميپذيرند و خداوند آنها را سربلند ميگرداند يا به ناچار در برابر اسلام سر تعظيم فرود ميآورند.
بنابراين، نتيجه ميگيريم اسلام با پيروزي و غلبه بر جهان مستولي ميگردد.
در پاسخ به سؤال سوم ميگوييم: با توجه به اقوال تابعين، احتمال دوم (چيرگي و غلبه به وسيله امام مهدي در آخرالزمان) درست به نظر ميرسد. قرطبي ميگويد: سدي گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[15] سعيدبن جبير درباره آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون» ميگويد: ايشان مهدي از اولاد فاطمه است.[16]
در تفسير قرطبي چنين آمده است:
فروي أن جميع ملوك الدنيا كلها اربعة مؤمنان وكافران فالمؤمنان سليمان بن داود و اسكندر والكافران نمرود و بختنصر و سيملكها من هذه الامة خامس لقوله تعالي ليظهره علي الدين كله و هو المهدي؛[17]
روايت شده است كه پادشاهان دنيا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو مؤمن سليمانبن داود و اسكندر بودند و دو كافر نمرود و بختنصر بودند. به زودي پنجمي نيز از امت محمد(ص) به دليل آيه «ليظهره علي الدين کله» مالك اين دنيا ميشود و او مهدي است.
روايات بسياري در كتب حديثي اهلسنت وجود دارد مبني بر اينكه حضرت مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) است و در آخرالزمان زمين را پر از عدل و داد ميكند، کما اينكه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[18] علاوه بر اينها ميگوييم: امكان ندارد اين غلبه و پيروزي توسط حضرت عيسي(ع) باشد ـچنانكه برخي معتقدندـ زيرا ما اعتقاد داريم كه پيامبر اكرم(ص) آخرين نبي و افضل آنها و نيز مهيمن بر ساير انبياست. آيا معقول است كه حضرت عيسي(ع) بيايد و دين اسلام را کامل كند و به اتمام برساند و آن را بر ساير اديان غلبه بدهد، در حالي كه پيامبر اسلام آخرين نبي و افضل آنها باشد! ما ميگوييم و ادله هم آن را ثابت كردهاند كه اسلام توسط يكي از جانشينان پيامبر و از فرزندان ايشان ـ حضرت مهدي(ع)ـ بر ساير اديان غلبه مييابد و هيچ محذوري هم پيش نميآيد، زيرا جانشينان حافظ و كامل كننده اسلاماند؛ همان اسلامي كه پيامبر اكرم براي آن مبعوث شدند. ابنجوزي درباره نماز خواندن حضرت عيسي(ع) پشت سر حضرت مهدي(عج) ميگويد: اگر حضرت مهدي پشت سر حضرت عيسي(ع) نماز بخواند، به دو دليل جائز نيست: يكي اينكه نماز خواندن ايشان پشت سر حضرت عيسي(ع) او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اينکه پيامبر(ص) فرمود: «لانبي بعدي» و همه شرايع بعد از پيامبر نسخ شده است. حال اگر مهدي(عج) پشت سر عيسي(ع) نماز بخواند، حديث مذكور مورد شبهه قرار ميگيرد.[19] همين استدلال نيز در اينجا مطرح است. بنابراين غلبه و پيروزي بر ساير اديان در آخرالزمان توسط فرزند پيامبراکرم(ص) حضرت مهدي(عج) و به کمک حضرت عيسي تحقق ميپذيرد.
نتيجهگيري
1. سنت خداوند و هدف نهايي بعثت بر اين قرار گرفته است که دين اسلام بر ديگر اديان غالب و چيره شود.
2. اين غلبه و چيرگي در زمان پيامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نيافته است.
3. اين چيرگي در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد.
* غدير و رابطه آن با بعثت و مهدويت
اسلام که آورنده آن پيامبر اکرم(ص) بوده است و به دست امام مهدي بر ساير اديان چيره ميشود، بايد به دليل آيه وعد (... وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم ...)[20] قبل از اين غلبه، کامل شده و به مقام رضايت خداوند رسيده باشد. حال سؤال اين است اين دين کي و در کجا کامل شد و به رضايت خداوند رسيد؟ با روشن شدن پاسخ اين سؤال، حلقه اتصال ميان بعثت و مهدويت و حکومت جهاني امام مهدي، جايگاه واقعي خود را باز مييابد و مثلث بعثت، غدير و حکومت جهاني امام مهدي معيّن و کامل ميشود. براي اينکه اين مطلب روشن شود، اندكي در مورد آيه وعد و سپس در مورد آيه اکمال بحث خواهيم کرد.
آيه وعد
وعد اللّه الّذين آمنوا منکم وعملوا الصّالحات ليستخلفنّهم في الأرض کما استخلف الّذين من قبلهم وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشرکون بي شيئاً ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون؛[21]
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند وعده ميدهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميكند، آنچنان كه تنها مرا ميپرستند و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. كساني كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقاناند.
در اين آيه خداوند مردم (امت پيامبر) را مورد خطاب قرار داده است و كساني را که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند (الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات) و نيز تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند (يعبدونني لايشرکون بي شيئا) [22] به سه چيز مژده ميدهد.
خلافت روي زمين
اولين مژدهاي که به آنها ميدهد اين است که «ليستخلفنّهم في الأرض»؛ قطعاً آنان را خليفه و حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد. در اين زمينه ثوبان از پيامبر اکرم(ص) چنين نقل ميکند: پيامبراكرم(ص) فرمودند: خداوند زمين را يكجا براي من جمع كرد و من مشرق و مغرب آن را ديدم و ديدم كه امت در آينده نزديک مالك آن ميشود.[23]
آلوسي در مورد اين مينويسد:
اگر بگوييم همه اينها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حكومت) مهدي(ع) و هنگام نزول عيسي(ع) تحقق ميپذيرد، پس نيازي نيست به چيزهايي كه قبلاً ذكر كرديم.[24]
طبري ميگويد: ليورثنهم الله أرض المشركين من العرب والعجم، فيجعلهم ملوكها وساستها.[25] در خصوص الارض نيز معظم مفسران اهلسنت ميگويند: الارض بر عموميت زمين دلالت دارد و نميتوان آن را به زمين مکه يا مدينه محدود دانست.[26] با توجه به اين ويژگي دو مطلب زير به دست ميآيد:
1. اين خلافت جهاني خواهد بود و به منطقهاي اختصاص نخواهد داشت.
2. بديهي است که چنين خلافت و حکومتي تا به حال به وجود نيامده است.
تمکين دين مرضي
دومين مژدهاي که به آنها ميدهد اين است که ...وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم...؛ دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت.
در خصوص ماهيت اين دين ميان مفسران اختلافي وجود ندارد و همگي اتفاق دارند که دين مرضي به دليل آيه ...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...[27] همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر ساير اديان غلبه مييابد.[28] با توجه به اين ويژگي چندين مطلب به دست ميآيد.
1. با توجه به اينکه اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر(ص) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد، چون همه مفسران اتفاقنظر دارند که سوره مائده از آخرين سورههايي است که بر پيامبر(ص) نازل شده است، برخي شأن نزولهايي[29] که براي آيه ذکر شدهاند از اعتبار ساقط ميشوند.
2. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل جزئي، محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود.
3. غلبه اسلام بر ساير اديان صرفاً به معناي فتح ممالک و جزيه دادن پيروان ديگر مذاهب به مسلمانان نيست تا برخي بگويند اين فتوحات و پرداخت جزيه تا حدودي در زمان پيامبر اکرم(ص) و خلفا به دست آمده، بلکه به اين معناست که تنها اسلام پيرواني داشته باشد و بس. (اين بحث در ضمن تفسير آيه اظهار گذشت.)
4. غلبه اسلام بر ساير اديان به دليل آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون[30] و به اعتقاد فريقين، در دوران امام مهدي(عج) محقق خواهد شد.
رفع خوف و ايجاد امنيت
سومين مژدهاي که خداوند به مؤمنان ميدهد اين است که ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميکند: ...وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.... با توجه به ويژگي تمکين (ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان) شأن نزولي که از سوي برخي براي آيه ذکر شده است که امنيت مورد نظر در آيه در زمان خلفاي چهارگانه متحقق شده است،[31] شأن نزول درستي نخواهد بود. علاوه بر اين، در زمان هيچ کدام از اين خلفا امنيت وجود نداشته است. در زمان امام صادق(ع) گويا برخي از عامه نيز گمان ميکردند که آيه در مورد خلفا اربعه است. لذا فضل در خصوص اين مطلب از امام جعفر صادق(ع) سؤال کرد و ايشان در جواب به وي فرمودند:
...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر في الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور في أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الكفار وبينهم؛[32]
...چه زماني دين مرضي خدا و رسول تثبيت شده است و امر آن انتشار يافته و خوف و شک از قلوب وسينههاي مردم در عهد يکي از آن سه خليفه و در عهد علي(ع) با ارتداد مردم بيرون رفته است؟ چه فتنههايي که در ايام آنها برانگيخته شد و چه جنگهايي به آنها نسبت داده شده است که بين آنان وکفار واقع شد.
آيا با توجه اين اختلافها و جنگها ميتوان گفت: امنيت مورد نظر آيه در زمان صحابه متحقق شده بود؟
نتيجهگيري
1. مورد خطاب در آيه عموم مسلماناناند و به کساني که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند و تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند، سه چيز ـخلافت روي زمين، تمکين دين مرضي و رفع خوف و امنيت کاملـ مژده داده شده است.
2. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به حد رضايت پروردگار رسيد بنابراين، برخي از شأن نزولها که مصداق آيه را قبل از آن ميداند مردود است.
3. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود.
4. غلبه اسلام بر ساير اديان به اين معناست که فقط اسلام پيرواني داشته باشد و بس.
5. غلبه اسلام بر ساير اديان، به اعتقاد فريقين، در زمان حکومت حضرت حجت متحقق خواهد شد.
6. قبل از غلبه و چيرگي، اسلام بايد کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد.
آيه اکمال
...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...؛
امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دين براي شما برگزيدم.
پس از روشن شدن اين مطلب که اسلام پيش از غلبه و چيرگي بايد در مرحله قبل کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد، نوبت به اين سؤال ميرسد که اسلام کي و کجا کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد. پس از روشن شدن اين مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدير) بين بعثت و مهدويت خواهيم رسيد.
در پاسخ به سؤال مذکور ميگوييم: به اعتقاد بزرگان اهلسنت، اسلام در غدير به وسيله اعلان ولايت حضرت امير، علي(ع)، کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد.
ابنمردويه(م410ق)، چندين روايت از ابوسعيد خدري، ابوهريره و مجاهد ميآورد كه آيه اکمال در غدير در شأن حضرت اميرالمؤمنين(ع) نازل شده است. [33] حاکم حسکاني(مقرن5) پنج روايت از ابوهريره، ابوسعيد خدري و ابنعباس ذکر ميکند که آيه اکمال در غدير درباره ولايت حضرت علي(ع) نازل گرديده است. [34]
سيوطي(م611ق) از ابنمردويه و ابنعساکر روايت آورده که ابوسعيد خدري گفته است: آيه اکمال در غدير بعد از انتصاب علي(ع) به ولايت و خلافت نازل شده است. وي همچنين از ابوهريره نقل ميکند که آيه در غدير خم در روز هجده ذيالحجه نازل شده است.[35] ابنکثير(م744ق) و جمالالدين قاسمي(م944ق) رواياتي را از ابنمردويه از طريق هارون عبدي و ابوهريره آوردهاند و ميگويند: آيه اکمال در غدير نازل شده است.[36]
سبط ابنجوزي که معتقد است آيه اکمال دو بار نازل شده است، يک بار در عرفه و بار ديگر در غدير، ميگويد: آيه در هر دو مرتبط به ولايت امام علي(ع) است.[37] قندوزي حنفي(م1294ق) در ينابيع المودة آورده است: بعد اينکه پيامبر اعظم(ص)، حضرت علي(ع) را در غدير خم به ولايت منصوب کردند، آيه اکمال نازل شد.[38]
با توجه به اقوال بزرگان اهلسنت مبني بر اينکه آيه درباره ولايت امام علي(ع) در غدير نازل شده است، روشن ميشود که اسلام در غدير با نصب امام علي(ع) به ولايت کامل شد و به رضايت خداوند رسيد. بنابراين، پاسخ سؤال مذكور مشخص ميگردد و حلقه اتصال بين بعثت و مهدويت نيز معيّن ميشود و به اين ترتيب، مثلث بعثت، غدير و مهدويت و حکومت جهاني کامل ميشود.
نتيجه گيري نهايي
پيامبراکرم(ص) اسلام را آورد و 23سال به تبليغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به وسيله اعلان ولايت حضرت علي(ع) (پس از تعيين جانشين براي پيامبر(ص)) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد و در آخرالزمان به وسيله مهدي فاطمه(ع) بر همه اديان غالب و چيره ميگردد.
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
علی همواره با حق است و حق با علی است. حضرت رسول اکرم(ص)
یکی گفت شبیه شمشیر دیگری گفت شبیه پنجه های شیر و خلاصه هر یک چیزی گفت ، حضرت لبخندی زدند و فرمود :
دست راست من شبیه دست چپ من است.
همگی خندیدند ...
شادی دل حضرت زهرا (س) و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) صلوات ختم کنید
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امیرالمومنین (ع) از نگاه اهل سنت
امام علی علیه السلام اسوه ای جامع و انسانی است که عظمت خرد و توان مندیهای روحی – روانی او، وی را الگویی همیشه جاودان برای امروز و فردا و فرداهای تمامی جوامع ساخته، به گونه ای که پیروان شیعی و شیفته ی او را در تمامی عصرها و نسل ها، سر بلند و خرسند کرده است.
به یقین، برجسته گی شخصیت آن حضرت، آن گاه چشم گیری خاصی می یابد که در سخنان و دیدگاه های دیگران تجلی کند که چنین باوری، دست مایه ای گران بار در هنگام سخن وری بوده و لذت خاصی در کلام شیعیان می آفریند همچنین در بحث ها و گفت و شنودها با صاحب نظران دیگر مذاهب و یا در عرصه هائی مختلف مانند حج و عمره دلائل نیرومندی بر حقانیت شیعه خواهد بود.
در این جا، چند آیه از آیات قرآن و دیدگاه های اهل سنت را درباره ی شان نزول هر یک از باب نمونه بیان می کنیم:
الف – آیه ۲۰۷ از سوره ۲ (بقره):
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» ; از مردم، کسی است که جان خود را در برابر خشنودی خداوند می فروشند و خداوند نسبت به بنده گان مهربان است.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
مفسر معروف اهل سنت، ثعلبی می گوید:
هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی «غار ثور» حرکت کرد. و فرمان داد علی علیه السلام در بستر او خوابیده و پارچه ی سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر صلی الله علیه و آله بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه ی پیامبر صلی الله علیه و آله را محاصره کردند.
در این هنگام ایزد، به «جبرئیل » و «میکائیل » وحی فرستاد: «من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟» . هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: «اکنون علی علیه السلام در بستر خوابیده است و آماده ی فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید» .
هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! ایزد، به واسطه ی تو، بر فرشته گان افتخار می کند.» . ناگاه آیه ی «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» نازل شد.
و در آن، صفات علی علیه السلام بیان گردید (۱) .
ابن ابی الحدید معتزلی که از اهل سنت است – درباره ی تفسیر این آیه معتقد است که حماسه ی علی علیه السلام در لیلة المبیت – شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله – مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز…، آن را انکار نمی کنند (۲) .
ب – آیه ۳ از سوره ی ۹ (توبه):
«واذان من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری ء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم » .
و این اعلامی است از ناحیه ی ایزد و پیامبرش به [عموم] مردم در روز حج اکبر [روز عید قربان] که ایزد و پیامبر او، از مشرکان بیزارند. اگر توبه کنید، به نفع شما است و اگر سر پیچی کنید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو قدرت اش خارج شوید ] و کافران را به مجازات دردناک مژده ده.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
احمد حنبل – پیشوای معروف اهل سنت – از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص (خلیفه ی نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد – تا به مردم، هنگام حج ابلاغ کند – سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد – ، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله ی کسی باید باشد که او از من است و من از اویم » (۳) .
ج – آیه ۲۹- ۳۰ از سوره ی ۸۳ (مطففین):
«ان الذین اجرموا کانوا من الذین امنوا یضحکون واذا مروا بهم یتغامزون» .
تا بدکاران [در دنیا] پیوسته به مؤمنان می خندیدند و هنگامی که از کنار آن ها می گذشتند، با اشاره ی چشم و ابرو، به تحقیر و عیب جویی آنان بر می خواستند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
برخی از مفسران اهل سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشته اند:
روزی علی علیه السلام و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آن ها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانب داری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت (۴) .
الف – آیه ۶۱ از سوره ۳ (آل عمران):
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» .
هر گاه بعد از علم و دانش که [در باره ی مسیح] به تو رسیده [باز ] کسانی ستیز با تو برخیزند، به آن ها بگو: «بیایید فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان و خودمان و خودتان را بخوانیم آن گاه مباهله می کنیم و نفرین ایزد را بر دروغ گویان قرار دهیم.
مباهله، به معنای «رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن » است; یعنی، بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست ایزد سپردن.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهما السلام و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی علیه السلام دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی علیه السلام در عرصه ی اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسول الله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد (۵) .
ب – آیه ۱- ۳ از سوره ۷۰ (معارج):
«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع من الله ذی المعارج» .
پرسنده ای از عذابی فرود آینده، پرسید که ویژه ی کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند، از سوی ایزد ذی المعارج – صاحب فرشته گانی که بر آسمان ها صعود می کنند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
علامه ی امینی، نام سی تن از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله – در صورت حقانیت امامت آن حضرت – دانسته اند. داستان از این قرار است:
هنگامی که رسول الله – درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد – علی علیه السلام را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره ی او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است » .
چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانه گی ایزد و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه ی این ها را پذیرفتیم، اما به این ها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابی طالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » . آیا این سخن، از ناحیه ی خودت است یا از سوی ایزد؟» .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به آن که موجودی جز او نیست، این، از ناحیه ی ایزد است.» .
نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: «ایزدا! اگر این سخن، حق است و از ناحیه ی تو است سنگی از آسمان بر من بباران!» .
ناگاه سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع » نازل شد (۶) .
پ – آیه ۵ از سوره ۱ (فاتحه الکتاب):
«اهدنا الصراط المستقیم» .
ما را به راه راست هدایت فرما.
تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران
علامه ی طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم » در این آیه، امیر مؤمنان علی علیه السلام است (۷) .
در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام «صراط مستقیم » ، «راه به سوی معرفت ایزد» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت.
صراط دنیا، امام واجب الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد (۸).
نتیجه این که حضرت علی علیه السلام، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است » و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد.
ت – آیه ۲۷۴ از سوره ۲ (بقره):
«الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون » .
کسانی که اموال خود را، در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداش شان نزد پروردگار است و نه ترسی برای آن ها است و نه غمگین می شوند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن عساکر، طبرانی، ابن هاشم، ابن جریر و امام فخر رازی (۹) ، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره ی حضرت علی علیه السلام دانشته اند.
داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی علیه السلام در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه ایزد انفاق کرد.
بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دین باوران، در عصرها و نسل های مختلف، در آشکار و مخفی بودن – و کیفیت اعمال صالح خود – جنبه های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود – و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود – در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمک های خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت ایزد را کسب کرده و توشه ای همیشه گی برای آخرت خود بیندوزند (۱۰) ، همانند امام متقیان و پیشوای ایزد خواهان، حضرت علی علیه السلام.
ث – آیه ی ۱۲ از سوره ۶۹ (الحاقه):
«لنجعلها لکم تذکرة وتعیها اذن واعیة » .
(تا آن را وسیله ی تذکری برای شما قرار دهیم و گوش های شنوا آن را نگهداری می کنند) .
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره ی حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که نشانه ی عظمت مقام امام علیه السلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله و وراثت همه ی علوم رسول الله – درود ایزد بر او و دودمان اش باد – است.
حدیث، از آن جا آغاز می شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام نزول آیه ی «وتعیها اذن واعیة » فرمود:
«من، از ایزد درخواست کردم، گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده ی حقایق قرار دهد.» .
به دنبال سخن پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسول الله نشنیدم که آن را فراموش کنم (۱۱) ، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم.
الف – آیات ۵ و ۸ و ۹ از سوره ۷۶ (انسان):
«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا … ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا» .
نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوش، آمیخته است… [آنان] غذای – خود را – با این که به آن علاقه – و نیاز – دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند – و می گویند – : «ما، شما را برای رضای الهی، طعام می دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم…
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
۳۴ نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب های خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی علیه السلام و خاندان تاب ناک او دانسته اند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان علیهم السلام شمرده اند (۱۲) .
ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی علیه السلام گفتند: «ای ابو الحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود می کردی.» .
علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام و فضه، رضوان الله علیها، – خادم آنان – نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهما السلام نیز گفتند: «ما هم نذر می کنیم و روزه می گیریم.» .
چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی علیه السلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت.
هنگام افطار، سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مست مندی از مست مندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! ایزد، به شما، از غذاهای بهشتی مرحمت کند!» .
آنان، همه گی، مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را نیز روزه گرفتند و موقع افطار، یتیمی ندای کمک سر داد و باز آنان، غذای خود را به او دادند.
در سومین روز روزه، اسیری از غذای آنان طلب کرد و باز آنان، ایثار کرده و غذای خویش بدو بخشیدند و خود با آب افطار کردند.
صبح فردا حضرت علی، دست حسن و حسین علیهم السلام را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامی که پیامبر، عزیزان خود را نظاره کرد، دید از شدت گرسنه گی می لرزند! فرمود: «این حالی که در شما می بینم، برای من بسیار گران است!» . سپس برخاست و با آنان بر خانه ی فاطمه وارد شده، دید، دختر عزیزش، در محراب عبادت ایستاده است، در حالی که از شدت گرسنه گی شکم او به پشت چسبیده و چشمان اش به گودی نشسته است.
اندوه، وجود رسول الله صلی الله علیه و آله را فرا گرفت و در حالی که غبار غم بر قلب مبارک آن حضرت نشسته بود، جبرییل نازل شد و گفت: «ای محمد: این سوره را بگیر! ایزد، با چنین خاندانی، به تو تهنیت می گوید.» .
«آن گاه جبرییل، سوره ی هل اتی – و هجده آیه مربوط به ایثار علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام را نازل کرد (۱۳) .» .
ب – آیه ی ۱۹ از سوره ۸ (توبه):
«اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن امن بالله والیوم الاخر وجاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله والله لا یهدی القوم الظالمین » .
آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند [عمل ] کسی قرار دادید که ایمان به ایزد و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است؟ [این هر دو]، هرگز، نزد ایزد، مساوی نیستند ایزد، گروه ظالمان را هدایت نمی کند.
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن
دانش مند معروف اهل سنت، حاکم حسکانی، از بریده نقل می کند که شیبه و عباس، هر کدام، بر دیگری افتخار می کردند. علی علیه السلام از کنار آن دو می گذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن، مسئله ی آب دادن به حجاج است.
شیبه گفت: «من، تعمیر کننده ی مسجد الحرام (و کلیددار کعبه) هستم.
علی علیه السلام گفت: «با این که از شما حیا می کنم، اما باید بگویم، با این سن کم، افتخاری دارم که شما ندارید» .
آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟ !» .
حضرت فرمود: «من، با شمشیر، جهاد کردم تا شما ایمان به ایزد و پیامبر آوردید!» .
پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت، به تو سلام می رساند و می گوید که این آیات را بر آن ها بخوان: «اجعلتم سقایة الحاج…» (۱۴).»
پی نوشت:
۱) تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج ۲، ص ۴۶ ; رک: الغدیر، ج ۲، ص ۴۴٫
۲) نک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۲۷۰ ; احیاء العلوم، غزالی، ج ۳، ص ۲۳۸ ; نزهة المجالس، صفوری، ج ۲، ص ۲۰۹ ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص ۲۱ ; مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۳۴۸ ; تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۰۱ تا ۹۹ با سیره ی ابن هشام، ج ۲، ص ۲۹۱ با تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹٫
۳) رک: مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۲۳۱ (طبع مصر) ; همان، ج ۲۳، ص ۲۱۲ ; همان، ج ۲۱ ص ۱۵۰ ; خصایص نسائی، ص ۲۸٫
۴) رک: تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه ۲۹ و ۳۰ از سوره ی مطففین; تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۲۳۸ و ۲۸۴ ; تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۴ و ۵۳۵ ; تفسیر احسن الحدیث ج ۸، ص ۳۲۴ و ج ۱۱، ص ۶۸ ; تفسیر البیان، ج ۲، ص ۹۹ ; ج ۳، ص ۵۵۶ ; تفسیر الجدید ج ۶، ص ۳۶۵ ; تفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۱۹۶ و ج ۲، ص ۴۱۴٫
۵) نک: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۰ ; مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۸۵ ; تفسیر طبری، ج ۳، ص ۱۹۲ ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۵۰ ; دلائل النبوة، حافظ ابو فهیم اصفهانی، ص ۲۹۷ ; روح المعانی، آلوس، ج ۳، ص ۱۶۷ ; کشاف زمخشری، ج ۱، ص ۱۹۳ ; فصول المهمة ابن صباغ، ص ۱۰۸ ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج ۳، ص ۱۰۴٫
۶) تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۷٫
۷) تفسیر المیزان (مترجم)، ج ۱، ص ۴۹ ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج ۱، ص ۵۰٫
۸) همان; رک: تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۴۰ ; تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۴۰۶ ; تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۲۷٫
۹) نک: تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۹۰ و ۲۹۱٫
۱۰) رک: تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۶۷ ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج ۱، ص ۵۴۹ ; و تفسیر مراغی، ج ، ص .
۱۱) نک: تفسیر قرطبی، ح ۱۰، ص ۶۷۴۳ ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابو الفتوح رازی، ذیل آیه ۱۲ سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص ۲۴۵٫
۱۲) رک: الغدیر، علامه امینی، ج ۳، ص ۱۰۷ تا ۱۱۱ ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج ۳، ص ۱۵۷ تا ۱۷۱ ; تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۳۴۵ ; تفسیر احسن الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۴ ; الجدید، ج ۷، ص ۲۸۳ ; حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۱۳۹ ; الکاشف، ج ۴، ص ۶۷۰ ; کشف الاسرار، ج ۱۰ ص ۳۱۹٫
۱۳) نک: تفسیر طبری، فخر رازی و آثار اصحاب النزول واحدی، تفسیر خازن بغدادی، معالم التنزیل بغوی، مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر. برای توضیح بیش تر در باره ی این حدیث و شخصیات مدارک آن به احقاق الحق مرحوم شوشتری، ج ۳، ص ۱۲۲ تا ۱۲۷ مراجعه کنید.
۱۴) (تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۲۲) . نیز به; تفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۰۱ ; تفسیر الحدید، ج ۴، ص ۱۵۸ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۳۵ ; تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۲۲ مراجعه کنید.
به قلم : احمد لقمانی
تهیه و تنظیم : موسسه موعود (عج)
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
حاجت و دعای امام زمان (عج) چیست و مردم چه قدر در برآورده شدن حاجت امام نقش دارند؟
حاجت امام زمان (عج) فرج است. امام دغدغه ظهور دارد. ما باید به این نتیجه برسیم که فرج امام به دست ماست. امام از ما گله دارد که چرا برای ظهورش کاری نمی کنیم و به سمت ظهور قدمی برنمی داریم. حضرت مهدی (عج) هنگام تولد در سحرگاه نیمه شعبان در آغوش پدر دعا کردند که «خدایا! گشایش دوستان من در فرج من است، فرجم را نزدیک کن.» آن حضرت در غیبت صغری در کنار مسجد الحرام دست به دعا برداشتند و فرمودند: «خدایا! فرجم را نزدیک کن.» دغدغه ما نیز باید فرج و ظهور باشد. شیعه منتظر باید هر شب از خود بپرسد که در راستای این دغدغه امام گام برداشته یا نه؟ و از وجود نورانی حضرت بپرسد که «اوفیت یا صاحب الزمان؟»؛ یا صاحب الزمان! به عهدم وفا کردم یا نه؟ شهدای کربلا نیز هنگام شهادت از امام حسین (ع) می پرسیدند که ای پسر رسول خدا! به عهدم وفا کردم یا نه؟
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
دعای عهد، منقول از کدام یک از ائمه اطهار (ع) است و چه کسی بر لزوم حراست از آن در عصر غیبت تأکید کرده است؟
دعای عهد، منقول از امام صادق (ع) است. امام صادق (ع) نقل کرده اند: «هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه آن هزار حسنه، او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.» همه بزرگان، پیوسته ما را به خواندن دعای عهد سفارش کردند. هنگام رحلت امام خمینی (ره) در بیمارستان و انتقال مفاتیح ایشان به بیت، مشاهده شد که نشانه مفاتیحشان در صفحه دعای عهد است و این نشان دهنده اهمیت این دعاست. حضرت امام تا آخر عمر پر برکت خویش به خواندن این دعا مقید بودند.
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
به تكالیف الهی توجّه داشته و بسیار به یاد قیامت و روز حساب باشید. سعی كنید كاری كنید كه حضرت ولیّعصر(ع) از شما راضی باشد. اگر با جدیت درس بخوانید و تكالیف الهی را همراه با تهذیب نفس مدّ نظر بگیرید، ان شاءالله قلب مقدس امام زمان(ع) را شاد خواهید كرد. و در راه تحصیل با توكّل به خداوند متعال و توسل به ائمّه اطهار(ع) بكوشید تا خوب درس بخوانید و در تحصیل عجله نكنید، تا كتابی را تمام نكرده و نفهمیدهاید كتاب دیگری را شروع نكنید. سعی كنید بعد از تمام كردن یك كتاب، آن را درس دهید.
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت